کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار     نوع شعر : مدح و ولادت     وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن     قالب شعر : مسمط    

فلک یک آسمان خورشید و ماه و اختر آورده           ملک ساغر به بزم عاشقان از کوثر آورده

به مکّـه آمـنـه بـار دگر پیـغـمـبـر آورده           و یا بنت اسد از جوف کعبه حیدر آورده


و یا اُمّ البـنـیـن مـاه محـمّـد منـظر آورده

عـروس فـاطـمه لـیـلا عـلیّ اکـبر آورده

جمـال بی‌مـثـال حیّ سـرمـد زاده‌ای لیلا           خـدا را بهـترین عـبد مـؤیّـد زاده‌ای لیلا

پسر زادی و یا روح مجـرّد زاده‌ای لیلا           به خُلق و خوی و منطق هر سه احمد زاده‌ای لیلا

محـمّد را محـمّـد را محـمّد زاده‌ای لـیـلا

قیامت قامتی زادی که با خود محشر آورده

الا ای رهـروان حـقّ چـراغ راه پیدا شد           جـوانان جهـان را رهـبری آگـاه پیدا شد

بشارت اهل دل را ملک دل را شاه پیدا شد           به روی شـانۀ شـمس ولایت ماه پیدا شد

ولــیّ الله، فــرزنــد ولــیّ الله پــیــدا شـد

زهی مامی که فرزند ولایت گستر آورده

جمال بی مثال حضرت ربّ جلیل است این           حسین و حیدر و زهرا و احمد را سلیل است این

رخش جّنت، لبش کوثر، دهانش سلسبیل است این           کلیم است این، مسیح است این، ذبیح است این، خلیل است این

ز آل الله در دشت بلا اوّل قتیل است این

برای هدیه در راه خدا دست و سر آورده

سزد جبریل از کوثر وضو گیرد زبان شوید           مگر از غنچۀ لب‌هاش گل در وصف او روید

ملک در مصحف رخسار او روی خدا جوید           بشر عطر محـمّد را ز باغ خُلق او بوید

نه تنها یوسف زهرا، که دشمن مدح او گوید

به حیرت خصم را هم این خدایی منظر آورده

سلام انبیا بر غیرت و اخلاص و ایمانش           درود جان و تن تا صبح محشر بر تن و جانش

چه قابل جان من جان همه عالم به قربانش           حسین ابن علی بگرفته و بوسد چو قرآنش

سزد تفسیر گردد سورۀ والشّمس در شأنش

مگو، کز مهر گردون هم رخی زیباتر آورده

رخش جنّت، قدش طوبی، دلش کعبه، لبش زمزم           پیامش روح قرآن و کـلامش آیت محکم

به تـار طـرّه‌اش بسـته حـیات عالم و آدم           نه تنها بیت ثارالله جهان از او شده خرّم

ملائک در سما بگرفته‌اند این ذکر را با هم

که لیلا بر حسین ابن علی پیغمبر آورده

سلام‌ الله بر لیـلا و این پـاکـیزه فرزندش           به بـازوی ولی الّـلـهی وجـه خـداونـدش

ملائک دستبوس و انس و جان تا حشر پابندش           شرافت آستان‌بوس و شهادت آبرومندش

حسین و مجتبی و زینب و عبّاس بوسندش

سپهر حُسن را این پاک مادر محور آورده

نبّـوت بر جـمال کـبریایی منـظرش نازد           امامت بر دم گـرم شهـادت پرورش نازد

بزرگی سر فرود آورده بر خاک درش نازد           شفاعت بر کرامت‌های روز محشرش نازد

شهادت بر همه گل‌زخم‌های پیکرش نازد

شجاعت بر دو بازویش سلام از حیدر آورده

جـوانان جهـان آئـیـنه‌دار خـطّ و آئـیـنش           ندیده تا شهادت جز خدا چشم خدا بیـنش

به وقت حمله دشمن هم گشاید لب به تحسینش           عجب نبود اگر خون بگذرد از عرشۀ زینش

عطش گلبوسه‌ها بگرفته از لبهای شیرینش

اگرچه بر پدر دریایی از چشم تر آورده

زمین رزمگـاه معـرکه بـدر و پیـمبر او           قتال پهن‌دشت کـربلا صفّین و حـیدر او

به رزم صحنۀ عـاشـور ثـارالله دیگر او           زعیم و اسوۀ رزمندگان تا صبح محشر او

ز آل الله روز جـان فـشانی پیـشـروتر او

به حق ایمانی از کوه گران محکم‌تر آورده

سلام ای آفتاب سرخ عـاشورا علی اکبر           درود ای آرزوی یوسف زهرا علی اکبر

گل باغ جنان در دامن صحرا علی اکبر           تویی در بزم جان ماه جهان آرا علی اکبر

کرامت کن برات کربلا ما را علی اکبر

که داغ کـربـلایت ناله از دل‌ها برآورده

تو قرآنی تو فرقانی تو یاسینی تو طاهایی           تو در کوی ذبیح الله اعظم ذبح عظمایی

تو اوّل کشته در دشت بلا از آل زهرایی           تو از صبح ولادت تا شهادت عشق بابایی

تو در دشت بلا همچون شجر در طور سینایی

که نخل «میثم» از باغ کمالاتت بر آورده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

چه قابل جان من همه عالم به قربانش           حسین ابن علی بگرفته و بوسد چو قرآنش

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مجید تال نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

و بی‌مقـدمه با رخـصت از جناب قـمر            نـوشـتـم اول خـط سـیـدی عـلـی اکـبـر

خدا به حـضرت ارباب هـدیـه داد پسر            خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر


خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت

علی رسید، جهان شاهزاده لازم داشت

و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی            که بُـرد نام عـلی را به هر مناره علی

عـلی‌ست وارث والایی و وقـار عـلـی            به دست اوست برازنده؛ ذوالفـقار علی

حــســیــن بــر لـبـش الله اکــبـر آورده

خــدا بـرای جـهــان بـاز حـیـدر آورده

به سینه مُهر« انا فـاطمی نسب » دارد            زمان زمان تبراست، پس غضب دارد

به انـتـقـام، سـر از دشمنان طلـب دارد            همیـشـه نـغـمۀ یا فـارس الـعـرب دارد

عـلی کـنار ابالفـضل مثل جان و تن‌اند

بگو که جـمع ابالـقـاسـم و ابالحـسـن‌اند

اگرچه عـالـم و آدم به شوکـتش رو زد            اگرچه هـیـبت عـبـاس هم دم از او زد

قدش به قامت افـلاک اگرچه پهـلـو زد            ولـی مـقـابـل زینب هـمـیـشـه زانو زد

دل حـسـین بـدون عـلـی شفـیق نداشت

اگر نبود...، عـلـمدارمن رفـیق نداشت

میـان کـربـبـلا خـواست تا نـشان بدهـد            عـلی شده، که برای حـسین جـان بدهد

چرا بـهـانـه به دسـت حـرامـیان بـدهـد            نخـواست تا به امان نامـه‌ها امان بدهد

نظام لشکـر خودکـامه را به هم می‌زد

همین‌که دور و بر خـیمه‌ها قـدم می‌زد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

به انـتـقـام، سـر از دشمنان طلـب دارد            همیـشـه نـعـرۀ یا فـارس الـعـرب دارد

حسین گفت که بی‌او دلم شفـیق نداشت            اگر نبود...، عـلـمدارمن رفـیق نداشت

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : احمد حیدری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : مسمط

ملک قنداقه‌اش را با شکوه محشر آورده            و گل از خاک پای شاهزاده سر در آورده

برای شاخۀ سدره خدا برگ و بر آورده            گمانم نسل زهـرا باز هم پیغـمـبر آورده


و بعد از لؤلؤ و مرجان، خدا یک گوهر آورده

همان که مات خود کرده است ماه آسمانی را            به لبخندش دوچندان کرده شوق زندگانی را

محبت را سیادت را رسول مهربانی را            علم کرده است در تاریخ مفهوم جوانی را

که حرفی از تمام حرف‌ها زیباتر آورده

زمین از ابر رحمت موج زد مانند دریا شد            دم عیسی بن مریم باد زلف این مسیحا شد

نبی بعد نـبی در احـترام مقـدمش پا شد            حواس عرشیان محو نگاه ماه لیلاه شد

همان دستی که ماهی چون علی اکبر آورده

علی روح جوانی شد که غم از پیر می‌گیرد            که خورشید از نگاهش نور عالم گیر می‌گیرد

وقار از راه رفتن‌های او تأثیر می‌گیرد            اذان روزی سه نوبت از لبش تکبیر می‌گیرد

که اسلام از لبـان او اذانی دیگـر آورده

پس از خورشید تشنه می‌شود مهتاب هم تشنه            برای دیـدن لب‌های تو شد آب هم تـشنه

زبان می‌گفت گشته مثل تو ارباب هم تشنه            از آن داغی که شد گهوارۀ بی‌تاب هم تشنه

ببخش این شعرها را که فقط چشم تر آورده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ عبارت ام لیلا یعنی مادر لیلا و مادر بزرگ حضرت علی اکبر نام مادر حضرت علی اکبر لیلاست نه ام لیلا!!!

نبی بعد نـبی در احـترام مقـدمش پا شد            حواس عرش محو دست‌های اُمِّ لیلا شد

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : قاسم صرافان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

طُـفـِیل عـشـق حـسـین‌اند آدمی و پری            تو آمـدی، که دل از دلبـر جهـان ببری

جوانِ خوش قد و بالا! کریم آل حسین!            چنان حسن، به کرامت در این قبیله، سری


تو قلب نسل جوان را، به خود گره زده‌ای            نشان توست، هر آنجاست از جوان، اثری

بـرای قـلـب پـریـشـان مـادران شـهـیـد            عـلی‌ِ اکـبـر لـیـلا! تـو مـرهـم جـگـری

به خَلق و خُلق: محمد، مرام و نام: علی            به تو رسیده، چه میراث‌های پُر گهری

چه کرده است عبور تو با دلش؟ وقتی            که از مقـابـل چـشم حـسین، می‌گـذری

ندیده ذات هوالعشق، چون تو مجنونی            فقـط حوالـۀ لـیلاست، این‌چـنین پسری

تو کیستی؟ که به یک آن، محمدی و علی            تو کیستی؟ که به پا خاست، پیش تو قَمری

به سوی کرب و بلا، راهی است، قافله‌ای            خوشا به حال سـوارانِ با تو هم‌سـفری

اذان بگو، که نمـاز وصال یاران است            بگـو که نـام عـلی را به کـربـلا ببـری

چگونه شِبه نبی! در کمین جسم تواَند؟            «تو کز مکارم اخلاق عالـمی دگری»

رسید جان جهان، بر لبش، از این روضه:            که بوسه زد به لبانت، لـبان تـشـنه‌تری

وداع با پسری چون تو، می‌کُشد همه را            دگر ببین، چه کُنَد؟ با دلِ چو او، پدری

قدم بزن، دم آخر، که چـشم‌های حسین            دوباره بر قـد و بـالای تو، کُـنَد نظری

سـلام کـردم و بــاور نـمـی‌کـنـم یــارا!            دل شکـستـۀ ما را، به پـاسخی نخـری

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مسمط

ای رخت ملجا خورشید دو چشمت دریا            صورتت قرص قمر زلف سیاهت یلـدا
نـور بـاران شده از یـمن قـدومت دنـیا            جای دارد
که پس از رؤیت رویت فردا


نـزند سـر رخ خـورشـید به دنـیا پسرم

گـل عـالـم بـسـرشـتـنـد ز پـیـمـانـۀ تـو            هـمۀ خـلـق به طـوف تو و پـروانـه تو
عقل مجنون تو مجـنون شده دیوانه تو            چشم وا کردی و شد عمق دلم خانۀ تو
بی‌سـبب نیست شـدی لـیـلیِ
لـیلا پسرم

طاق ابروی تو چون قرص قمر می‌بینم            زلف تو در کـف اربـاب هـنر می‌بـینم
لعل شـیـرین تو برتـر ز شکـر می‌بینم            حُسن و زیبـایی تو از همه سر
می‌بینم
محو
سیـمای تـوأم یوسف زهـرا پسرم

نیست در کون و مکان مثل تو زیبا پسری            روز خورشید و شب از قرص قمر ماه تری
وقت میلاد تو سر داد خروس سحـری            با چنین جلوه دل از حور و ملک هم ببری
چشم بد دور از این صورت زیبا پسرم

نفست معجزه گر چون دم عیساست علی            دست تو دست الهی یـد بیضاست علی
قد تو صورتی از گلشن
طاهاست علی            این همه حُسن که داری تو معماست علی
تو خـلـیلی و کـلـیـمی و مسـیـحا پسرم

باش تا در دل شب جـلـوۀ مـاهم بشوی            باش تا در هـمه جا نـور نگـاهم بشوی
باش در روز بلا پشت و پـناهم بشوی            تو عـلی باش که سـردار سپاهم بشوی
تیغ عـدلی که رسیـدی تو
ز بالا پـسرم

در تـو هـر پـنـج تـن آل عــبـا را دیـدم            وقـت رفـتن ز قـفـا شـیـر خـدا را دیدم
یک حرم پشت سرت دست دعا را دیدم            دشت تا دشـت تو را کـربـبـلا را دیـدم
وجـنـاتت شـده بـر
خـلـق مـعـمـا پسرم

می‌بـرد از همه دل شـبه پیـمـبر شدنت            جـذبۀ عـشق شده این علی اکبر شدنت
چه جلالی‌ست علی هیبت و حیدر شدنت            چه شکوهی‌ست امیر و یل لشگر شدنت
برده‌ای هـوش همه اهل حرم را پسرم

کام تو خـشک‌تر از خـاک بلا می‌بیـنم            مـرکـبت را وسـط خـصم رهـا می‌بینم
هر کجا می‌نگـرم جـسم تو را می‌بیـنم            ارباً اربـا بـدنت در هـمـه جا می‌بـیـنـم

کمرم خم شد و ماندم تک و تنها پسرم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

هر کجا می‌نگـرم جـسم تو را می‌بیـنم            ارباً اربـا بـدنت در هـمـه جا می‌بـیـنـم
شــده‌ام مـایـۀ خــنـدیـدن اعــدا پـســرم.

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : ترجیع بند

بر پـا شده یک شـور دگـر باز به دنیا            یا قـاصـدک آورده خـبـر بـاز به دنـیـا
یک بار دگر عـالم هـستی شده روشن            رو کـرده از آفـاق قـمـر بـاز بـه دنـیـا


لـیـلا پـسـر آورده به این عـالـم خـاکی            یـا آمــنـه آورده پــسـر بـاز بـه دنــیــا
آورده عـلـی ابن حـسـین ابن عـلی هم            یک جـلوه‌ای از نـور پـدر باز به دنیا

نـازل شده از یـمـن ظهـورش برکـاتی
گـوئـیـد هـمه نـذر قـدومـش صـلـواتی

سر تا به قـدم مـظهر سیـمای نبی بود            هر چـند عـلی بـود مسـمّـای نـبـی بود
هم خـلقـأ و هم خـلـقأ و هم منطقأ اکبر            یـاد آور سـیــمـای دل آرای نـبـی بـود
جای نبی و فاطمه خالی ست در این روز            ایـن گـل نــوۀ اُمِّ ابـیـهـای نــبــی بــود
الحـق که مسلـمان تو شد مرد یهـودی            از بس قـد تو هم قـد رعـنای نـبی بود

نـازل شده از یـمـن ظهـورش برکـاتی
گـوئـیـد هـمه نـذر قـدومـش صـلـواتی

در کل ممالک خبری بهتر از این نیست            باید بنویسم پـسری بهـتر از این نیست
اینگـونه خـبـر آمـده از سـوی ملائک            در عرش مبارک سحری بهتر از این نیست
او مثل عموجان خودش شاه کریم است            امشب خبر داغ تری بهتر از این نیست
او کعبه شد و ما همه مشغول طوافش            والله که ما را هنری بهتر از این نیست

نـازل شده از یـمـن ظهـورش برکـاتی
گـوئـیـد هـمه نـذر قـدومـش صـلـواتی

دور تـو بـگـردیـم کــنـار پـدرت بـاش            همواره گـل و باغ و بهـار پدرت باش
پیـش پـدرت راه بـرو بیـشـتـر از قـبل            پس روشـنی چـشم خـمـار پدرت باش
تا می‌شود از محـضر بابا نشوی دور            دوری ز تو سخت است، قرار پدرت باش
بد نیست که سر را روی زانوش گذاری            ای شـبه نـبـی دار و ندار پـدرت باش

نـازل شده از یـمـن ظهـورش برکـاتی
گـوئـیـد هـمه نـذر قـدومـش صـلـواتی

: امتیاز
نقد و بررسی

شعر ترکیب بند و ترجیع بند از چند غزل تشکیل شده است که در پایان هر غزل یک بیت برگردان با قافیه مجزا سروده می شود لیکن در شعر فوق این بیت برگردان سروده نشده است لذا جهت رفع نقص بیت زیر اضافه گردید.

نـازل شده از یـمـن ظهـورش برکـاتی          گـوئـیـد هـمه نـذر قـدومـش صـلـواتی

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

می‌شود گاهی وصال ازسختی هجران درست            مثل لبخندی که شد از دیده گریان درست

کوزه مجنون شکست و حال مجنون خوب شد            می‌کنند از اخم لیلا هم دوا درمان درست


از پـیـمبـر زاده مـا یـک پـیـمـبـر آمـده            یک ربیع الاول دیگر شد از شعبان درست

هم چراغ راه هم پشت وپناه است این علی            این چنین از ماهِ گردان شد بلاگردان درست

خـانـه‌ات آبـاد آقـا! یـوسـف کـنـعـان تو            صد گلستان می‌کند از کلبه احزان درست

زین ولادت هم دل مولا و هم نوکر خوش است
مستی عشاق با ذکر علی اکبر خوش است

می‌نویسم هرچه احمد باز حیدر می‌شود            می‌نـویـسم هـر قـدَر الله! اکـبر می‌شـود

ساکن عرش است و عرش از او معلی می‌شود            کوثر محض است و آب از او مطهر می‌شود

هرکه یک دفعه نگاهش کرده با خود گفته است            شک ندارم این جوان روزی پیمبر می‌شود

هر زمان که بی‌نقاب از کوچه‌ای رد می‌شود            به هوای دیدنش در کوچه محشر می‌شود

در بقیع و در نجف سر می‌شود هرلحظه‌اش            روزگـار هرکسی پائـینِ پا سر می‌شود

با اذانش سُبحه و سجـاده مستی می‌کنند
هم بلال و هم مؤذّن زاده مستی می‌کنند

نام او باشد عـلی و هست زهـرا بیشتر            تکـیه بر این شاهـزاده کرده بابا بیـشتر

قد و بالای پسرها دلخـوشی مادر است            کـیف کرد از دیـدنش پس اُمِّ لیلا بیشتر

خَلق احمد خُلق احمد منطقش هم احمدی‌ست            جبرئیل از این شباهت می‌خورد جا بیشتر

ذوالفقار دست مولا دستبوس اکبر است            می‌دمـد روی لـبـش انّـا فـتـحـنا بیـشـتر

زهره از یل های شامی آب خواهد شد یقین            گر بگوید ذکر لاحول و لا.. را بیـشتر

مثل جدش بی‌نظیر و مثل جدش لافتی‌ست
چرخش شمشیر او عیناً شبیه مجتبی‌ست

عرش حق را نور بود و بر زمین هم نور شد            در کریمی چون عمویش مجتبی مشهور شد

جار می‌زد اسم حیدر را به روی مأذنه            چشم بدخواهش الی یوم القیامت کور شد

دستـبوس عمه‌اش بود و رکاب عمه‌اش            بر حفاظت از حـریم زینـبی مأمور شد

ای بقـربان نـمازش؛ ای فدای گریه‌اش            در مناجات شبـش سجاده کوه طور شد

اذن میدان خواست زهرا را ببیند زودتر            با خودش می‌گفت مادر جان! زیارت جور شد!

راه افـتاد و پدر گریه کنان پشت سرش
دست بر زیر محـاسن برد بهـر اکبرش

بـر تن اکـبـر زره بـر شـانـه بـابـا عـبـا            گریه می‌کرد از غمش حتی زره حتی عبا

تا که آقا دست سمتش برد از هم باز شد            جمع و جورش کرد آخرسر علی را با عبا

یک علی آمد به میدان! شد صد و ده تا علی!            یک عبا نه!لازم است اینجا صد و ده تا عبا

این جوانان بنی هاشم چه زجری می‌کشند            تا نگـردد ناگهـان سرریز از هرجا عبا

خاکی است و خاکی است و خونی است و خونی است            چادر زهراست بر دوش جوانان یا عبا؟!

در محرم روضه ماه صفـر را می‌برند
یک نفر کُشته شد اما دونفر را می‌برند

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : ترکیب بند

هـستـیم در میـخـانه دائـم مـست بـاده            دارد چـقـدر ایـنـجـا گـدایـی اسـتـفـاده
کـوثـر هوس کرده دل حـیدر پـسـندم            بالا نشـینم کرده یک ساغـر چه ساده


با یـا عـلی و یـا عـلی مـعـراج رفـتـم            بُـرده مـرا تـا عـرش ایـن پـای پـیـاده
از چـشم‌های من بهشت افـتاده وقـتی            طــوبـای لــیـلا در مـدیـنـه بــار داده
می‌گفت در گوشش اذان، می‌گفت اقامه            امشب علی هم داشت حالی فوق العاده
کـاری نـدارد از همه سلـمان بسـازند            وقـتی تـصدق می‌کـنـند این خـانـواده

حال خوشی در خلوت محراب داریم
امـشب حـسابـی کار با اربـاب داریـم

یار گدای بی‌سر و سامان حسین است            مجـنون لیـلائـیم لـیلامان حسین است
آنکس که می‌مـیرد برای گریه مائـیم            آنکس که عشقش کرده شیدامان حسین است
خـیـر از جـوانـی دیـده‌ایـم الـحـمـد لله            ماها که یک عمر است دنیامان حسین است
دلــدادۀ روی عــلـی بـن الـحـسـیـنـیـم            بسکه خیال و خواب و رویامان حسین است
ذاتـاً عـلی اکـبر کـرم دارد نـگـاهـش            بسکه دو چشمش مثل آقامان حسین است
پـائـین پـا سکـوی پـروازِ به بـالاست            آنجا که سر جمع دعاهامان حسین است

مـا را کـنـار سـفـره با آقـا نـشـانـدنـد
رزق منـاجـات سحـرها را رسـانـدند

ابــروی او دائـم ســر پــیـکــار دارد            یـوسـف کـجـا ایـنـقـدرهـا بازار دارد
از آستـینـش در می‌آیـد صد چو میـثم            از بسکـه نخـل چـشم‌هـایش بار دارد
کـار تــوسـل‌هـای مـا بـالا گــرفــتــه            چون جلوه از هرپنج تن بسـیار دارد
هـم شـانۀ عـبـاس می‌آمـد که گـفـتـنـد            بـیـن مـدیـنـه مـجـتـبـی هـم یـار دارد
از بس شـده دلـتـنگ آغـوش پـیـمـبر            دائم به بوسیدن، حـسین اصرار دارد
وقـت سـحـر بـیـن مـصـلای قـیـامـت            صـوت اذانـش بـیـشـتـر بــازار دارد

دیـدیم در تـوحـید چـشـمش ماسـوا را
اول خــدا، دوم خــدا، ســوم خــدا را

تقـسیـم کردند از نگـاهـش نـورها را            می، کـرده‌اند از لعل او انگـورها را
قدری نمک از سفره‌اش روزی مان شد            بعداً خـریـدند از جـوان‌ها شـورها را
مـا را سـوار کـشـتـی اربـاب کـردنـد            نـزدیـک‌تـر دیــدیــم بـا او دورهـا را
تنـزیل اسـم اعـظم حـیدر فقـط اوست            عیـسی شفا داده است با او کورها را
دیـدیم چون موسی شب هشت محـرم            زیـر نـقــاب چـهــرۀ او طــورهـا را
اکبر یکی دوتا سه تایا صد برابر؟            فهـمیـده‌ایم از کـثـرتش منـظـورها را

در کربلا محشر به پا کرد و زمین خورد
لشکر برایش کوچه وا کرد و زمین خورد

وقـتـی مـسـیـر روزدن فـرقـی نـدارد            جـان تو یا که جـان من فـرقی نـدارد
او تــشـنـۀ بــابـا و بــابـا تــشــنــۀ او            این چار لب با یک دهـن فرقی ندارد
آنجا که قصد نیـزه‌ها نسل خلیل است            ابن الحـسین ابن الحـسن فـرقی ندارد
این پیکری که جوشنش هم ارباً ارباست            بـا یک تـن بی‌پـیـرهـن فـرقـی نـدارد
آقـا عـبایـش را ز دوش خود درآورد            یعـنی عـبـایـش با کـفـن فـرقـی ندارد
با خـنـده‌ها یکـباره جانش را گـرفـتند
پـیـغـمـبر آخـر زمـانـش را گـرفـتـنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر ابیات اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

آنکس که می‌مـیرد برای گریه مائـیم            آنکس که عشقش کرده رسوامان حسین است

دیـوانـۀ روی عـلـی بـن الـحـسـیـنـیـم            بسکه خیال و خواب و رویامان حسین است

مدح و مناجات با حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محمد قاسمی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

مَلَک ‌خادم، مَلَک ‌سائل، مَلَک ‌دربان؛ علی‌اکبر           فَلَک ‌‌رَفعت‌‌‌ به‌ تائید فَلَک‌ گردان؛ علی‌اکبر

تو خَلقاً‌ مثل‌ جَدّت ‌مصطفی ‌هستی ‌و این‌ یعنی           تو را بخشیده ‌یزدان ‌حُسن‌ بی‌پایان؛ علی‌اکبر


تو خُلقاً‌ مثل ‌ختم‌ُ الانبیا‌ هستی‌ و این‌ یعنی           خدا، مدحِ‌ تو را گُفته‌ست ‌در قرآن؛ علی‌اکبر

تو داری‌ منطقی‌ مثل ‌رسول ‌الله‌ و این ‌یعنی           سخن‌ گفتی‌ فقط‌ با منطق‌ِ ایمان؛ علی‌اکبر

تو ‌آن ‌ماهی ‌که ‌وقتی ‌دیده ‌شد در عالم ‌ِکثرت           ز ‌چشم‌ افتاد ‌حُسن ‌ِیوسف ‌ِکنعان؛ علی‌اکبر

تو آن ‌ممسوسِ‌ فی‌اللّهی ‌که ‌از ماهند تا ماهی           درون ‌بحر‌ اوصاف ‌ِتو سرگردان؛ علی‌اکبر

عمو می‌گفت ‌ای ‌والله، به ‌تو می‌گفت ‌ثارالله           بزن‌ بر قلب‌ میدان ‌همچنان‌ طوفان؛ علی‌اکبر

بـرای ‌تو ز هم پاشـیدنِ شیـرازۀ لشگـر           شبیه ‌آب‌ خوردن ‌بوده ‌است ‌آسان؛ علی‌اکبر

نه‌ تنها دشمنان‌، آن ‌روز حتّی دوستدارانت           شدند‌ از طرز‌ِ میدان‌داریت ‌حیران؛ علی‌اکبر

به‌ یاد‌ فاتح ‌بدر و حنین و خیبر و احزاب           نشاندی‌ مرگ‌‌ را بر گُردۀ ‌گُردان؛ علی‌اکبر

تو افتادی ‌و بابای ‌‌تو هم ‌مُشرف ‌به ‌مُردن ‌شد           تو‌ افتادی ‌و بابا گفت: زینب‌ جان«علی‌اکبر«

به‌ یاد‌ مـادرِ پهلـو‌ شکـسته‌ نالـه‌ها کردم           چو پهلوی‌ تو را دیدم ‌به‌ خون ‌غلطان‌؛ علی‌اکبر

عصای‌ پیری‌ام‌ برخیز‌ من ‌چشمم‌ نمی‌بیند           به‌ سمت‌ خیمه ‌زینب ‌را تو برگردان؛ علی‌اکبر

دلم ‌شد شرحه ‌شرحه؛ میوۀ ‌قلبم کنار تو           بلی ‌داغ‌ِ‌ جوان ‌دردی‌ست ‌بی‌درمان؛ علی‌اکبر

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : حبیب چایچیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست            کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست

به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی            فزون‌تر از همه کس، در جهان شباهت توست


از این شباهت بی‌حـد، در اشـتباه افـتـند            که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست

ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا            نشانه‌ای به سـراپای سرو قـامت توست

به پیکـر تو مجـسم، لطـافت روح است            عجب بود که در این خاکدان، اقامت توست

نـگـاه مهـر تو، غـارتگـر دل پـدر است            عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست

عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان            که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

قـدری مِـیِ طهـور ز تـه‌مـانـده سـبـو            بر لـب زدم به نـیّت تـر کـردن گـلـو
تا آتـش و شـرارۀ آن بـر دلم نـشـست            بابى ز عشق وا شد از این دل به سوى او


دیدم صداى هـاتفى از غـیب می‌رسد            أُدخل الی الحرم که شده وقت گـفتگو
بالا بـزن به عـزم تـقـرّب تو آسـتـیـن            با اشک دیده وقت سحر ساز یک وضو
صورت بمال بر حرم و خاکِ پاى یار            تـا از غــبـار مــقــدم او یـابـى آبــرو
بر مِنبرى ز تور نشین، وصفِ عشق کن            بی‌خود ز خویش گشته فقط از على بگو

شکر خدا که مـدح عـلی اکـبرش کنم
جان را فدای آن رخ پیـغـمـبرش کـنم

با یک سلامْ دل به هـوایت روانه شد            تسبـیح اشـک پـاره شد و دانه‌دانه شد
بر روى آب عکسِ ضریحى کشیده‌ام            دریـاى گـریه‌هـام عجب بی‌کرانه شد
گشتم دخیل گوشه‌اى از کَـشتى نجات            دیدم که صاحـبش پسرى نـازدانه شد
از جانب بهـشت نسیـمى وزید و بعـد            با عطر سیب موى کـمندِ تو شانه شد
بر بوسـه‌هاى ممـتد مولا ز صورتت            این روزهـا نـبـودنِ زهـرا بـهـانه شد
آهـسته گـفت گـریه‌کـنان اَیْنَ فـاطمه؟            دردِ نـبـودنـت بـه دلـم جــاودانـه شـد
تو آمدى و دوباره پیـمبر ظهـور کرد            قـنـداقـه تـو کـعـبـۀ سـیّـارِ خـانـه شـد

نازم به این جمال و کمال و خصالِ تو
عاشق کُشَ است یک سحرى شرح حالِ تو

مـرآتِ کـبـریـاست جـمـالِ خـدائی‌ات            بَدرُ المُـنـیرِ عـشقْ رُخِ مصطـفائی‌ات
چـشم تـمـام اهل حـرم خـیره می‌شود            بر سیرت و صورت خیرالنـسائی‌ات
کردى حـقـوق حـضرت اسـتاد را ادا            نازم به بخـشـش و کـرمِ مجـتـبائی‌ات
گـم کـرده راه بـودم و تا خـانـه کـریم            من را کـشانـده جـلـوۀ نارُ القرائی‌ات
صاحب دعا حسین، طبـیـبانه تا سحر            دل داده پـاى زمــزمــۀ ربـنــائــی‌ات
الـگـوى هـرچـه عـابـدِ لِـلّـه مـی‌شوی            با این وجود غرق به نور و خدائی‌ات

بِیْنِ خطوط روی جبینت پُر از خداست
اِبْنُ الحـسـینْ لـیـلى لـیلاى کـربلاست

گـیـسو به باد می‌دهى و دلـبرى عـلى            پا در رکاب می‌کنى و حـیدرى عـلى
ابرو نهـان کن از نظر خـیـره حسود            آئـیـنـه‌دارِ صـورت پیـغـمـبـرى عـلى

در حُجب و عفّت و غیرت چو فاطمه            چون او مـدافـع عَـلَـم رهـبـری عـلـی

گــرم طــوافِ روى تـو آلِ ابـوتـراب            غـرق عـبادتى و خـدا مـنـظرى عـلى
وصف تو این بس است که وقت تجلی‌ات            شـه‌زاده حـرم عـلـى اکــبــرى عـلـى
در کــربـلا تـجـلّـى فـتّــاح خـیــبـرى            هـمنام شهـریارِ عـرب حـیـدرى على

برقِ عـرق به روى تو الـماسْ اکـبرا
ای هم‌نـشین حـضرتِ عـبـاسْ اکـبـرا

از باده تو مـسـتى دل‌ها فـراهـم است            کارِ دلم چو زلفِ تو پیچیده دَرهَم است
لشگر کشیده‌ام به هوا خواهی‌ات على            این قطره اشکها چو سپاهی منظم است
تـو وارث تـمـام اولـوالـعـزم‌ها شـدى            وصف تو امتداد رسـولِ معـظم است
ترکیبى از حسن و حسین است رُوى تو            ریحانه بهـشت بگـویم به تو کـم است
من نـذر کـرده‌ام که بـمـیـرم براى تو            خونین شدن به پاى تو سِرِّ مُحرّم است
هر جا که حرفِ پیرِ جوان مُرده می‌شود            تصویر دست و پا زدنِ تو مجسم است
بالای نـعـشِ تو پدرت پـیـر شد عـلى            دنبال تکـه‌هاى تنت با قـدى خـم است
دیـدنـد هـمـچـنـان بـدن پـاره پـاره‌ات            فـریـادهاى یـا ولـدی، نـا منـظـم است

امـروز قـدرتى به صدا جـمـع می‌کند
فـردا تو را میانِ عـبـا جـمـع می‌کـنـد

: امتیاز
نقد و بررسی

. بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه ایراد محتوایی و جلوگیری از سوء برداشت از شعر پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر ابیات اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا سجده فقط مخصوص خداوند است!

امشب فقط به سوى حرم سجده جایز است            مستانه رو به روى حرم سجده جایز است

ابیات زیر به دلیل ایراد محتوایی  و به منظور حفظ بیشتر شأن حضرت زهرا تغییر داده شد زیرا هیچ کس قد و قامت حضرت زهرا سلام الله علیها را ندیده است که بتواند مقایسه کند

چـشم تـمـام اهل حـرم خـیره می‌شود            بر شکل راه رفـتنِ خـیـر النـسائی‌ات

قـامت نگو قـیامت زهـراست قـامـتت            از بس که قد کشیده‌اى و محشرى على

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد زیرا امام معصوم مرید و شاگرد غیر معصوم نیست!

صاحب دعا حسین، مُـریدانه تا سحر            دل داده پـاى زمــزمــه ربـنــائــی‌ات

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

الـگـوى هـرچـه عـابـدِ لِـلّـه مـی‌شود            با این وجود غرق به نور و خدائی‌ات

گــرم طــوافِ روى تـو آلِ بـوتـراب            غـرق عـبادتى و خـدا مـنـظرى عـلى

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : امیرحسین آکار نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

حـضـرت آیـنـه در خانه پـیـمـبـر دارد            خوش به حال پدری که علی اکبر دارد

دست این طایفه از عـرش فـراتر رفته            پـسر ارشـد این خـانه به حـیـدر رفـتـه


مـاه، بـاران سـتاره به فـلـک می‌ریـزد            از گل خـنـدۀ اکـبر چه نـمک می‌ریزد

چـقَــدَر نـسـل اسـد شــیــر دلاور دارد            کعبه شک کرده و می‌خواست ترک بردارد

نفس باد صبا مشک فشان شکل گرفت            روز میلادت علی روز جوان شکل گرفت

پسر حضرت خورشیدی و چون ماهی تو            گـاه پـیـغــمـبـری و گـاه یـدالـلـهـی تـو

سـاحـل امـنی و دریـا به شـما رو بزند            کـوه جا دارد اگـر پیـش تو زانـو بـزند

آنقدر نور پیمبر به تو واصل شده است            فکر کردیم که قرآن به تو نازل شده است

در ازل دور تو گشتیم که حج ساخته شد            ذوالفقار از خم ابروی تو کج ساخته شد

قـامـتـت در دل عـبـاس قـیـامـت کـرده            آسمان را به تـمـاشای تو دعـوت کرده

تا که هستی دو قـدم پیـش پدر راه برو            بیـشـتر در نـظـر باش پـسـر! راه بـرو

پـدرت بی‌تـو یـقـیـناً کـمـری خــم دارد            به خـودش آمـده و دیـد تو را کـم دارد

باید از نـیزه و شمـشیر تو را جمع کند            کار سختی‌ست تو را بین عبا جمع کند

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

هر دلی شیداست ایزد را، بگوید یاعلی            هر که مجنون است سرمد را، بگوید یاعلی

هر که مشتاق است احمد را، بگوید یاعلی            هر که می‌خواند محمد را، بگوید یا علی


یا عـلی گـفـتم عـلیِ اکـبـرش آمـد به یاد

یا عـلی گـفـتم گـل پیـغـمبرش آمد به یاد

یاد اکـبـر یـاد سـرمـد را به دل‌هـا آورد            یـاد اکـبـر یـاد احـمـد را به دل‌هـا آورد

یـاد اخــلاق مـحـمـد را بـه دل‌هـا آورد            یاد عشق و شورِ بی‌حد را به دلها آورد

مظهر خُلق لطیف و شور و احساس آمده

خلقاً و خُلقاً به احمد اشـبـه الـنـاس آمـده

کیست شِبه مصطفی، آنکه شبیه حیدر است            کیست مجذوب خدا، آنکه ز نسل کوثر است

کیست شاگرد حسن، نامش علیِ اکبر است            کیست فرزند حسین، آنکه همان پیغبر است

سیرت و صورت نبی را مثل و همسان است او

ظاهر و باطن چنان ختم رسولان است او

چون قلم در وصفِ او شعرِ خدایی می‌سرود            رویْ احمد، مویْ احمد، خویْ احمد می‌نمود

چون نقاب از چهره‌اش دستانِ رحمت می‌گشود            دل ز مادر، دل ز بابا، دل ز خِلقت می‌ربود

رویِ او می‌خواست از ایزد که چون احمد شود

جسم او حـق داشت تا آئیـنۀ سرمد شود

صاحب جود و کرامت در مناعت بی‌نظیر            سیره‌اش تهذیبِ نفس و در اطاعت بی‌نظیر

بنده‌ای پاک و مطهر در عبادت بی‌نظیر            راست می‌گویم که باشد در شجاعت بی‌نظیر

در ولادت بی‌نظیر و در شهادت بی‌بدیل

کیست او پور خلیل و کیست او اول قتیل

در مصافِ او ندارد هیچکس تابِ قرار            می‌شکافد از هجوم خود سپاهی بی‌شمار

می‌درَد شمشیراو هوهو کنان چون ذوالفقار            تا بجنبد دشمنش، سرهاست که گردد شکار

عزمِ میدان کردنش، والله چون عزم علی‌ست

شیوۀ جنگیدنش، بالذّات چون رزم علی‌ست

وقت میدان رفتنش، قلب فضا را می‌درَد            با قـدم‌هـایش دل بـابـای خود را می‌برد

تیربـارانِ حـرم را بر تنِ خود می‌خـرد            آه، از آندم که روحش سوی جنّت می‌پرد

جسمش از شمشیر و نیزه، إرباً إربا می‌شود

تشنه‌لب جان می‌دهد، قربان بابا می‌شود

رویِ زانو می‌کشد خود را کنار او حسین            می‌شود پیـش سپاهی، بی‌قرار او حسین

وای از قلب حزین و چشم خونبار حسین            تا به حـالا کس ندیـده، دیـدۀ تـار حسین

در میان هلهله خواهر به دادش می‌رسد

آری آری یاریِ مـادر به دادش می‌رسد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی و حفظ بیشتر شأن اهل بیت تغییر داده شد

مظهر خُلق لطیف و شور و احساس آمده           أشـبـه الـنـاس آمـده، آقـای عـبـاس آمـده

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : منصوره محمدی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

یک دشت گُل از چهرۀ او چیده می‌شد            وقـتی که هـمـنامِ عـلـی نـامـیـده می‌شد

بـا مـقـدمـش مـثـل رســولِ مـهـربـانـی            باران رحـمت در جهـان باریـده می‌شد


دشمن اگر آن لحظه… اِستغفار می‌کرد            بی‌شک ز لطفِ بی‌حَدَش بخشیده می‌شد

دیگـر نـیـازی بود بر خـورشـید وقـتی            نورِ جمـالش بر جهـان تابـیـده می‌شد؟!

از قامتش می‌شد نـبی را جستجـو کرد            حـتیٰ اگر که صورتش پـوشـیده می‌شد

تـیــغـی دو دَم در اِنـحــنـایِ اَبـروانَـش            باهر رجزخوانیِ چشـمش، دیده می‌شد

در مـعـرکه مـانـنـدِ پـیـکـارِ ابـالفـضـل            طومارِ دشمن از زمین، پیچـیده می‌شد

جولانِ شمشیر و عیارِ ضربِ شـستـش            با ذوالفـقار و مرتضیٰ، سنجـیده می‌شد

اکـبر اگر هـمراهِ سـاقی حـمله می‌کـرد            از ریشه بی‌شک، دشمنش خشکیده می‌شد

ای‌کـاش از دریـای لـطـفِ بی‌کـرانـش            بر جان ما هم قـطـره‌ای نوشـیده می‌شد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : هستی محرابی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

جلوۀ سیمای احمد گر که در تمثالِ اوست            یعنی اینکه مثلِ جدش هر دو عالم مالِ اوست

در سحرگاهان خدا داده گلی بر احمدش            عالمی مجذوبِ حُسنِ نقشِ خط و خالِ اوست


هم از اول در سرش شوقِ پَرِ پرواز داشت            چون عمو تا بی‌نهایت آسمان در بالِ اوست

در نـبـردِ ظهرِ عـاشـورا به آغـوشِ بـلا            ماه رفت و نالۀ خورشید در دنبالِ اوست

مـعـجـزه می‌آفـریـنـد در صفِ کـربـبـلا            خُلق احمد خوی حیدر هر دمی در حال اوست

دل به امـواجِ بلا زد تا کـرانه پَـر کـشید            ذوب گشتن در ولایت بهترین آمالِ اوست

در مقامِ حضرتش این بس که با لطفِ خدا            جمله اوصافِ نبی در طالع و اقبالِ اوست

عاشـقا گر بهـره می‌جـویی برای آخرت            بهرۀ دنیا و عـقبا مصطفی و آلِ اوست!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم  به دلیل ایراد در وزن مصرع دوم بیت و همچنین ایراد محتوایی موجود بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ کلمه غرور دارای بار منفی است و به هیچ وجه معنی غیرت نمی دهد و شایسته شأن اهل بیت نیست!

مـعـجـزه می‌آفـریـنـد در صفِ کـربـبـلا            ماشاءالله چه غرورِ حیدری در حالِ اوست

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : مرضیۀ عاطفی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

خبر رسیده که آقـایـمان پـدر شده است            پسر رسیده؛ پدر صاحبِ سپر شده است

جـوانِ خـوش قـد و بالای خـانـۀ لـیـلا            برای سـید و سالارمان ثـمر شده است


خصایصش شده تلفـیقی از نبی و علی            چهارقل به لبِ هر که با خبر شده است

نمی‌روم به خـدا جای دیگری! چونکه            گدا فـقط درِ این خانه معـتبر شده است

چه دست‌ها که به قنداقه‌اش گره خورده            چه چشمها که به شوقِ وصال، تر شده است

نـگـاه نـافـذِ او شد دلـیلِ خـلـق عـقـیـق            به سنگ خیره شد و صاحبِ اثر شده است

برای هر که غلامِ علی‌ست؛ خیرِ کثیر            برای دشمنِ حیدر، بلا و شَر شده است

دوبــاره «أشـهــدُ أنّ عــلـی ولـی الله»            اذان به شوقِ صدایش چه شعله‌ور شده است

از آن زمان که به دست پدر معـمّم شد            نگاه عمّه به او گرم و گرمتر شده است

شـمـایـلِ ادبـش کـامـلاً أبـالـفـضلی ست            اگر که شهره به دست بوسیِ پدر شده!

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

بر جـلـوۀ خـلـقـت پـیـمـبر صلـوات            بر چـهـرۀ غـرق نور اکبر صلوات

تـقـدیـم به آن جـوان رعـنـا کـه بُـود            سر تا به قدم شـبـیه حـیـدر صلوات


****************

از خــانــۀ اربــاب خـــبــر مـی‌آیــد            بـر آل عــلـی تــازه پــســر مـی‌آیـد

در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال            انــگــار مـحــمــدی دگــر مــی‌آیــد

****************

می‌بارد از این جمال دلجو صد ماه            سر تا به قـدم، عـلـی می‌آیـد از راه

حـق است اگر کعـبه تـرک بـردارد            لا حـــــول و لا قــــوة الا بــالــلــه

: امتیاز

مدح حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : میثم میرزایی نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دیدۀ هر که به آن قامت محـشر افتاد            نا خـود آگاه دلـش یـاد پـیـمـبر افـتـاد

مانده بودیم که باید به که گوییم ارباب            قـرعـۀ فـال به نام عـلـی اکـبـر افـتاد


سه علی داشت حسین وبه همه ثابت کرد            که مسلـمـانی بی نام عـلـی ور افـتاد

لشگری را که به هم ریخت همه فهمیدند            نـشـود با عـلی و آل عـلـی در افـتـاد

(اشهد أن عـلی) را که مـوذّن فرمود            هر کـسی یـاد اذان علی اکـبـر افـتاد

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : ولی الله کلامی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

نـازم به تـجـلّای جـمـال عـلی اکـبـر            دل بُرده ز ما حُـسن کمال عـلی اکبر

خال سیَه‌اش نقطۀ بسم الله عشق است            خورشید زند بوسه به خال علی اکبر


اربـاب خِـرَد مـنـتـظـرِ مــقـدم اویـنـد            بی تاب بُـوَد دل به وصال علی اکبر

آداب پسندیده‌اش الگـوی جوان هاست            غـبطه بَرَد احـباب به حال علی اکبر

بنگر به جهادش که به میدان شهادت            شد خون سر و سینه مدال عـلی اکبر

او اَشبه طاها بود ای یوسف مصری            در ملک ادب کیست مثال عـلی اکبر

او مظهر اجلال حسین است، کلامی            عـالـم هـمه قـربـان جـلال عـلی اکبر

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثمن

داده‌ام دل به تـوّلایِ کـسی مثـلِ عـلـی            مستم از نرگسِ شهلای کسی مثلِ علی

زده‌ام چنگ به دامانِ کسی که نبی است            عاشقـم بر قد و بالای کسی مـثلِ علی


زده بر ماهِ فـلک، طعـنه رخِ زیـبایش            مات کرده رخِ زیبای کـسی مثلِ عـلی

کیست این شاهدِ غیبی که پُر از طنّازی‌ست

کار او پایِ رکابِ پدرش سربازی‌ست

این همان احمد مختارِ حسین ابن علی‌ست            پـسر ارشد و‌ دلدارِ حسین ابن علی‌ست

هیبتش حیدری و تیغِ کجش صف شکن است            این همان حیدر کرّارِ حسین ابن علی‌ست

با قـدم هاش دل از حـضرت لـیلا ببرد            بودنش رونقِ بازارِ حسین ابن علی‌ست

هاشمی طلعت و زیبا رخ وشیرین دهن است

صورتاً مثلِ محمّد شده و‌ بوالحسن است

عـلـیِ اکـبـری و ارشـد اولادِ حـسـیـن            تکیه گاهی و‌ چو کوهی تو به بنیاد حسین

گاه هم رنگ نبی می‌شوی و گاه علی            بی‌سبب نیست تویی جامع اضداد حسین

ای عـصای پـدر پـیـر... بمانی جاوید            می‌رسی ای پسرِ عشق به امدادِ حسین

هرکجایی به سلامت، که تویی شورِ حیات

بر تو و بر قد و بالات دمـادم صلوات

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید.

هرکجایی به سلامت، که تویی شورِ حیات           بر تو و بر قد و بالای دمـادم صلوات

 

مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

در بیت حسین بن علی جشن و سرور است            میلاد عـزیزی ز سراپـردۀ نـور اسـت

لـیـلا به شعـف دست پـدر داد پـسر را            از چهرۀ مولا غـم و انـدوه بدور است


او اکـبـر اولاد عـلی نـامِ حـسیـن است            بر خـلقـت او خـالق دادار فخـور است

با دیـدن رویـش هـمه در حـال تـحـیّـر            در چشم همه روی پیمبر به ظهور است

آتــیـه نـشـان داد کـه آقــا عـلـی اکـبـر            از حیث عمل در ره جدش به عبور است

از قـول مـعـاویـه شده ثـبت بـه تـاریخ            لایق به خلافت علی آن ماه فکور است

تمرین اذان می کـند از کـودکی خویش            در کرببلا صوت اذانش به وفور است

روزی که به دنیا زده پا روز جوان است            تبریک همه در طبق شادی و شور است

تبریک بگو شیعه تو بر حضرت صاحب            عیدی ز سوی سرور ما اذن حضور است

: امتیاز